اسبابکشی کار سختی است .
مخصوصن وقتی به خانهی قبلی عادت کرده باشی ؛
خانهی قبلی را دوست داشتهباشی .
مخصوصنتر وقتی که خانهات را به زور تصاحب کردهباشند ؛
خانهات را غصب کردهباشند .
اسبابکشی کار سختی است ، مخصوصن وقتی دلات را توی خانهی قبلی جاگذاشته باشی ؛
که یعنی یکی بوده که وقتی زنده بوده ، وقتی هنوز زنده بوده ، وقتی نفس میکشیده ، یک وقتهایی سرک میکشیده توی آن خانه و قصههات را ، نوشتههات را میخوانده . به روووت هم نمیآوردههاااا ... اما تو از روی آیپیاش میفهمیدی که سرزده . بعد هی میگفته " قصهی تازه ننوشتی؟ " ... تو هم همانجور که انگشتهات را میشمردی ، زیر چشمی نگاهاش میکردی و میگفتی "چطور مگه؟ " ... و میخندیدی ... آراااااام ...
اسباب کشی کار سختی است ؛
گاهی خیلی سخت ...
همین!
منزل نو مبارک.
یکی از خوبی های منازل نو اینه که خب تازه است. رنگ نمی خواد. سرویس ها و آشپزخونه و ....... همه شیرآلات تازه دارند. خیلی که جک و جونور داشته باشه فوقش جیرجیرکه و مارمولکه. اونام چند روز بعد از اومدن توی خونه در میرن. دیگه توش عقرب مثلن نیست. رطیل نیست. مار نیست. اگه توی زمین تازه باشه و خونه قدیمی نباشه که خراب شده باشه حتا سوسکم نداره. و خیلی چیزای دیگه. خونه قدیمی هم که خدای نخواسته خراب نشده که. همین جوری هست تاااااااااااااااا یه روزی که خیلی دور نیست.
((((:
بله ... بله ... راست می گید ...
این از مزایای منزل نو هست که جک و جونورها هنوز در ورودی رو پیدا نکردن .
باید به گوشه و کنار این جا ، سرک بکشم . کمی احساس غریبی می کنم که امیدوارم به زودی برطرف بشه .
در مجموع دوست داشتنیه .
درضمن ، حیاط دلبازی داره . جوووون می ده برای گل کوچیک!
اینم لینک برید سریالی کتاب این است بوف کور توی کتابامون.
http://ketabamoon.blogsky.com/category/cat-11/
ممنون آقای مهدی بهشت عزیز
حتمن میخوانمش
سلام ...
منزل نویی آمدیم !
شیرینی و چای تان کو صاحبخانه !!؟
قدمتون روی چشم ...
شما جووون بخواه بانو ، شیرینی و چای که قابل شما رو نداره .
درررود
اوستای اچ تی ام ال ببینم با بلاگ اسکای چه می کنه!
یه مثلی هست که میگه : عدو شود سبب خیر...
در این خانه ی نو خوش و خرّم باشی
ما که شاگردی می کنیم خدمتتون ، بالاخره شما پیشکسوت هستید تو بلاگ اسکای .
و ... ممنون .
مطلق اسباب کشی کار سختیه ،
اگرچه فضای نو و تنوع پدید آمده ممکنه سختی هاش رو کم رنگ تر کنه ،
اما برای هر چیز تازه یک " مبارک " میگن ،
پس ورودتون به __ کوچه پشتی ___ مبارک .
.
باشه که زود زود اسباب کشی نکننین ،
آخه بعضی وقتا آدم به این تنوع و تازه گیش !!!!! عادت می کنه !
.
خوب حتمن شیرینی این اسباب کشی یک چند تائی قصه های نو است .
اگه باغچه داشته باشه ،
بابوی نرگس و رز زرد قصه ها تون اون تو سبز میشن .
منتظریم سخت .
ممنون عمو محسن نازنینم .
می دونم که عمو محسن چقدر با واژه ی "عادت" بیگانه است و چقدر این واژه رو مزاحم ِ پویایی و رشد می دونه .
امیدوارم حتا به تازه ها و تازگی ها - با وجود هیجانشون - عادت نکنم و تلاش کنم برای پیشرفت .
چشم ... قصه هم می نویسم ... قول می دم ...
و می دونید که ... من سرم بره ، قولام نمی ره
.
.
گلام میکاریم آقاااااا ... نرگس و رز زرد و شمعدانی و یاس رازقی ...
حتمن ...
این رو هم قول می دم.
درود...
مبارک باشه بانوی جوان! سرای نو... حرف های نو... اشنایی های نو ... پیروزی های نو ... خوش بگذره... باید خونه نویی می آوردم ولی دست خالی اومدم
حضورتون باارزشترین هدیه برای من هست . ممنون نیره جان ... ممنون .
سلام سروی جان
منزل نو مبارک
در هر کاری یک حکمتی هست
...
خوشحالم ..که باز در این فضای جدید می نویسی
منتظر ..نوشته های قشنگت هستم
...
با با لحن زیبا وخاص خودت
با زیبایی روح خودت
منتظر ومنتظرم
برایت ..بهترین ها..وشادترین ها را خواستارم
یادت باشه...شروع این اسباب کشی توی ماه منه؟
ممنون فرشته جان
و ...
بله بانو ، مگه می شه یادم بره ...
فرشته بانو و خانه ی جدید من ، هر دو متولد ماه نازنین ِ اسفند هستن .
چه عکس خوشگلی!
چشماتون خوشگل می بینه .
آره راست میگی سروی جان چنین جابجایی حتمن سخته به خصوص که سایت به اون خوبی داشته باشی با اون نوشتههای قشنگ و عکسهای دوست داشتنی و هواپیمایی که همیشه اون بالا بالاها منتظر بود که تا روی اسم سروی نازنین کلیک میکنی با لبخند همه مسافراش بهت خوشامد بگه.
این کوچه پشتی رو هم دوست دارم، با این عکسی که گذاشتی یاد شعر سهراب میافتم کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است.... امیدوارم مثل جای قبلی بهش عادت کنی و نوشتههای قشنگت رو اینجا دنبال کنم.
ممنون شهرزاد عزیز و دوست داشتنی .
من هم دلم برای اون هواپیما و مسافراش تنگ شده .
اما به قول دوست مشترکمون ، سهراب :
هر کجا هستم " باشم...
آسمان مال من است...
پنجره " فکر " هوا " عشق " زمین " مال من است...
چه اهمیت دارد " گاه اگر می رویند قارچ های غربت؟!
دارم به هواپیمای جدیدی فکر می کنم که تمام دوستان نازنینم رو سوارش کردم و داریم پرواز می کنیم به سمت شادمانی های ناتمام .
ظاهرن خیلی وسواس دارین تو جابجائی اسباب ها !
اینو واگذار کنین و شما بنویسید .
دلم می خواد دکورش رو خودم بچینم.
این طوری احساس امنیتو راحتی بیشتری می کنم .
سروی عزیز . چقدر خوب که هستی . چقدر خوب که اینجا هستی حتی اگر اسباب کشی سختی را از سر گذرانده ای . یادت باشد بعضی ها نه خانه ای قدیمی دارند و نه یکی برای اسباب کشی های حتی ناخواسته . بعضی ها خانه بدوش هستندو بعضی ها خانه ای دارند که کلیدش را گم کرده اند یا دزد برده .شک نکن دوستی که دوست باشد در کوچه ی پشتی هم دیدارت را غنیمت می شمرد .
گرچه دلم برای خانه ی قبلی تنگ شده/می شه ، اما وقتی می بینم دوستان نازنینی مثل شما ، برای دیدن من به کوچه پشتی سر می زنن ، دلم آروووووم می گیره .
ممنون که هستید ،
ممنون که دوست من هستید ، بانو ...
سال نو ... خانه ی نو... نگاهی نو... آروزهایت نو و بلند ...
ممنون بانو
:-)
:-)
این جا نمی خواد به روز بشه؟ سال تموم شد ها!
شرمنده ، کمی کسالت داشتم که برطرف شد
به زودی می نویسم ...
سلام
نیستی سروی جان
کجایی؟
...
مثل اینکه این اسباب کشی حسابی درگیرت کرده
شرمنده ، کمی کسالت داشتم که برطرف شد
به زودی می نویسم ...
سلامی چو بوی خوش آشنایی...
خونه جدید مبارررررررررررک.....
تو عزیزی هر جا که باشی...دل منم واسه خونه ی قبلی تنگ شده ولی مهم تر صاحبخونه هست که هر جا باشه واسم خیلی عزیزه....
منتظر نوشته های زیبا ودل انگیزت هستم....
با آرزوی بهترین بهترین ها برات...
ممنون نازنین
امیدوارم سال نو ، پر از خبرها و اتفاق های شااااااااااد و دلپذیر برات باشه