-
آن مرد خواهد آمد ...
یکشنبه 26 تیرماه سال 1390 18:34
آب زنید راه را ، هین که نگار میرسد مژده دهید باغ را ، بوی بهار میرسد از : دیوان شمس
-
میزند باران به شیشه ...
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1390 00:45
چه نازکم این روزها ؛ چه نازکم . زود میشکنم ؛ زود میشکند ... این بغض لعنتی ... . . همین!
-
از قصهگو ...
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1390 03:20
چند روز است که از گوشهی اتاقم ، کنار بخاری - همانجا که کاغذهای کاهیام را تلانبار کردهام - صدای پچپچ میآید . یعنی درستاش این است که دقیقن از لا به لای کاغذهای کاهی صدای پچپچ میآید . گاهی حتا صدای خندههای ریز ِ از سر ِ شیطنت و این آخری هم صدای گریهی غریبانهای چنگ میزد به دل ِ آدم . این یک مرض ِ رایج بین...
-
روز ِ نو ، روزگار ِ نو ...
دوشنبه 1 فروردینماه سال 1390 13:07
پای به هر طرف بنه، بهار را صدا بزن بهار را به سیر کوچه باغها صدا بزن بخوان حدیث رویش دوباره را به گوش گل به شوق سبز زیستن، جوانه را صدا بزن زلال جویبار را به سوی دشتها بخوان عبور پاک آب را به هر کجا صدا بزن سکوت کوهسار را لبالب از ترانه کن ز خواب، آبشار را کنون بیا صدا بزن نسیم را به سفره ضیافت سحرگهان به روشنای پر...
-
میگفت مشروعیت از هرنوعاش ، امری ذهنی است ، نه قراردادی ...
چهارشنبه 25 اسفندماه سال 1389 02:09
شیرهی جااااانام را دادهام به این پدرسوخته . از گلوی خودم بریدهام ریختهام توی حلقاش . وصله روی وصلهی لباس ِ چندسال پوشیدهام زدهام که نو به نو برای پسرک رخت و لباس خریده باشم . توی سرمای سیاه زمستان ، سگلرز زدهام که بچهاکم کفش و کلاه ِ درست و درمان داشته باشد که نچاد . در ِ خانهیمردم کلفتی کردهام ، از یک...
-
اسباب کشی ...
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 01:05
اسباب کشی کار سختی است . مخصوصن وقتی به خانهی قبلی عادت کرده باشی ؛ خانهی قبلی را دوست داشتهباشی . مخصوصنتر وقتی که خانهات را به زور تصاحب کردهباشند ؛ خانهات را غصب کردهباشند . اسبابکشی کار سختی است ، مخصوصن وقتی دلات را توی خانهی قبلی جاگذاشته باشی ؛ که یعنی یکی بوده که وقتی زنده بوده ، وقتی هنوز زنده...