کوچه‌پُشتی ...

بدون شرح!

کوچه‌پُشتی ...

بدون شرح!

اسباب کشی ...


اسباب‌کشی کار سختی است . 


مخصوصن وقتی به خانه‌ی قبلی عادت کرده باشی ؛

خانه‌ی قبلی را دوست داشته‌باشی .


مخصوصن‌تر وقتی که خانه‌ات را به زور تصاحب کرده‌باشند ؛

خانه‌ات را غصب کرده‌باشند .


اسباب‌کشی کار سختی است ، مخصوصن وقتی دل‌ات را توی خانه‌ی قبلی جاگذاشته باشی ؛

که یعنی یکی بوده که وقتی زنده بوده ، وقتی هنوز زنده بوده ، وقتی نفس می‌کشیده ، یک وقت‌هایی سرک می‌کشیده توی آن خانه و قصه‌هات را ، نوشته‌هات را می‌خوانده . به روووت هم نمی‌آورده‌هاااا ... اما تو از روی آی‌پی‌اش می‌فهمیدی که سرزده . بعد هی می‌گفته " قصه‌ی تازه ننوشتی؟ " ... تو هم همان‌جور که انگشت‌هات را می‌شمردی ، زیر چشمی نگاه‌اش می‌کردی و می‌گفتی "چطور مگه؟ " ... و می‌خندیدی ... آراااااام ...


اسباب کشی کار سختی است ؛

گاهی خیلی سخت ...


همین!